۰
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۰
کد مطلب : ۱۴۷۷۶
بایدها و نبایدهای اشتغال زنان:

من مادرم یا کارمند؟/ هزینه‌های عاطفی اشتغال زنان برای فرزندان آنها

در خصوص اشتغال زنان دیدگاه‌های متفاوت و متناقض بسیاری وجود دارد. عده‌ای آن را دشمن زندگی خانوادگی و زناشویی می‌دانند و عده‌ای معتقدند زنان نیز همانند مردان باید بازوان فعال جامعه باشند...
من مادرم یا کارمند؟/ هزینه‌های عاطفی اشتغال زنان برای فرزندان آنها

به گزارش جهانبین نیوز، در خصوص اشتغال زنان دیدگاه‌های متفاوت و متناقض بسیاری وجود دارد. عده‌ای آن را دشمن زندگی خانوادگی و زناشویی می‌دانند و عده‌ای معتقدند زنان نیز همانند مردان باید بازوان فعال جامعه باشند و عده‌ای دیدگاه بینابین آن را برگزیده‌اند و معتقدند باید شرایطی باشد تا زن بتواند از توانایی‌های خود در جامعه و همچنین لذت خانه داری بهره‌مند شود. آنچه مشهود است اینکه نمی‌توان به صراحت عنوان کرد که کدام یک از نظرهای گفته شده صحیح و دقیق است، اما می‌توان به صورت کلی بر مشکلات و معضلات زنان شاغل و حتی اثرات مفید و منفی آن در جامعه و خانواده سخن گفت. یکی از اثراتی که اشتغال زنان بر جامعه دارد، بر جمعیت جامعه چه به جهت کمیت و چه به لحاظ کیفیت آن است. در اینجا به پای سخنان مادرانی می‌نشینیم که به نوعی با این معضل مواجه هستند و در کنار آن از مشاوره یکی از پژوهشگران مسائل اجتماعی در این خصوص بهره‌مند می‌شویم.


نسرین عابدینی، از زنان شاغل در بخش اجتماعی شهرداری یکی از مناطق تهران است. او یک فرزند چهار ساله دارد. ولی هنگامی که یکی از نزدیکانش قصد فرزند دار شدن می‌کند غصه دار می‌شود. وقتی علتش را می‌پرسیم با تمام حسرت و نگاهی نگران می‌گوید که «من زمانی که فرزندم به دنیا آمد خیلی سختی کشیدم، چون بعد از اتمام مرخصی‌ام هم باید کار می‌کردم، هم باید او را تربیت می‌کردم. با آنکه مادرم و مادر همسرم هم به من کمک می‌کردند اما دغدغه تربیت او، ساعت شیردهی و همچنین مشکلات کاری باعث می‌شد که به شدت استرس داشته باشم. برای آنکه فرزندم به همین سن هم برسد، خیلی سختی کشیدم. نه می‌توانستم کارم را‌‌ رها کنم چون برای رسیدن به موقعیتم خیلی زحمت کشیده بودم، نه می‌توانستم فرزندم را‌‌ رها کنم. با این همه آن گونه که می‌خواستم نتوانستم فرزندم را بزرگ کنم و در نتیجه به سختی این دوران گذشت و هر کس بچه دار می‌شود حسابی دلم برایش می‌سوزد به همین خاطر از آوردن فرزند دیگر چشم پوشی کردم.»


صباغیان، مسئول دفتر یکی از مراکز علمی و فرهنگی دانشگاه‌ها است. یک پسر ۵ ساله دارد و با همسرش در این اواخر در خصوص آوردن فرزند دیگر، اختلاف نظر پیدا کرده است. وقتی به او می‌گوییم که چه اشکالی دارد یکی دیگر بیاور؟ جواب می‌دهد که «آخر مگر همسرم می‌خواهد او را بزرگ کند؟ او فقط می‌خواهد نسلش بیشتر شود اما اصلا به این فکر نمی‌کند که من باید تمام مشکلات جسمی و زایمانش را بر عهده بگیریم. تازه بماند که باید تمام دغدغه‌های تربیتی او را هم داشته باشم. او حتی زحمت برعهده گرفتن بعضی از مسائل تربیتی فرزندم را نمی‌کشد، همین پسرم وقتی به دنیا آمد بعد از اتمام مرخصی من یک پایم خانه بود یک پایم اداره. تمام مدت نگران فرزندم بودم. برای بردن به مهد کودک، واکسن زدن بچه و غیره. انگار نه انگار همسرم هم در کنار من هست.»


منیژه اسماعیلی، مهندس معماری یکی از شرکت‌های خصوصی است و یک فرزند ۸ ساله دارد. او علاقه بسیاری به داشتن فرزند دیگر دارد و در سال‌های اخیر نیز اقدام کرده است. اما پزشکان او را از آوردن فرزند دیگر منع کرده‌اند. وقتی دلیلش را از خودش جویا می‌شویم، می‌گوید که «من قبل از ازدواجم مشغول به کار بوده‌ام و چون دختری مجرد بودم بیشتر وقتم را صرف کار می‌کردم، بعد از ازدواجم نیز این روند را ادامه دادم. هنگامی که فرزندم به دنیا آمد هم این روند به گونه‌ای ادامه داشت و من اصلا متوجه نبودم که چه صدمات جسمانی به خودم می‌زنم. برای آنکه کارم را از دست ندهم مرخصی نگرفتم و هم در هنگام بارداری و هم بعد از زایمان مشغول به کار شدم و این باعث شده است تا از نظر جسمی ضعیف باشم و اکنون نتوانم نوزاد دیگری را به راحتی در آغوش بگیرم. مگر آنکه استراحت کامل بکنم که این باعث می‌شود تمام موقعیت‌هایی را که به زحمت در کارم به دست بیاورم تا حدود زیادی از دست بدهم.»


این وضعیت تنها در میان زنانی که حداقل یک یا دو فرزند آورده‌اند، دیده نمی‌شود بلکه در میان زوج‌های جوان وجود دارد. سیما صالحی، گرافیست یک شرکت کامپیوتری است و حدود سه سال پیش ازدواج کرده است. وقتی به او می‌گوییم که انشاء الله شیرینی فرزندت، بلافاصله می‌گوید «اصلا حرفش را نزنید، اصلا حوصله بچه بزرگ کردن ندارم، من می‌خواهم از زندگی‌ام لذت کافی را ببرم در ضمن با این همه کار در خانه و محل کار چه کسی وقت بچه داری دارد؟ در خصوص ترک شغل نیز می‌گوید که با وضعیت اقتصادی حاضر مگر می‌شود که فقط یک نفر کار کند و دو نفر بخورند؟ از طرفی من دوست ندارم فقط کار خانه انجام دهم دوست دارم در ادامه تحصیلم به اشتغال هم مشغول باشم. تازه بچه آوردن خودش آنقدر هزینه بردار است که اصلا نمی‌توان یک نفر خرجش را بدهد ما برای تربیت فرزندمان باید هزینه‌های زیادی بکنیم که این هم زمان زیادی نیاز دارد تا به اندازه کافی پس انداز داشته باشیم.»


مهری السادات موسوی، دکترای بررسی مسائل اجتماعی و محقق در حوزه آسیب‌های اجتماعی و خانواده، در خصوص اشتغال زنان و اثرات آن‌ها بر فرزندآوری این چنین می‌گوید که هنگامی که زنان در حوزه تحصیلی وارد دانشگاه و مراتب عالی می‌شوند این توقع در درونشان ایجاد می‌شود که در ادامه روند اجتماعی شدن و رشد خود، در فعالیت‌های اجتماعی خصوصا فعالیت‌هایی که به نوعی درآمدزایی دارد مشغول به فعالیت شوند. بماند که نباید حضور در جامعه و فعالیت اجتماعی داشتن را با فعالیت‌های اقتصادی زنان یکی دانست. در طی این حضور، زنان برای آنکه بتوانند در بازار کاری که رقابت نا‌برابری با جنس مخالف دارند، جایگاه خویش را حفظ کنند، بیشترین انرژی را صرف کنند؛ حتی اگر خروجی کار خود را به اندازه مردان همرده خود نبینند. همین عامل باعث می‌شود تا زنان بیشترین انرژی‌شان صرف کار اقتصادی – اجتماعی خارج از خانه شود و از لحاظ روانی و جسمی خسته شوند. به نظر شما آیا این زن می‌تواند دیگر انرژیی برای فرد دیگری بگذارد؟ فرزند آوردن و توجه کردن به آن از مسائل عاطفی است و بار عاطفی از جانب زن را می طلبد. چنانچه زن تمام انرژی جسمی و روحی‌اش صرف کار و خارج از خانه شود دیگر توانی برای تخلیه بار عاطفی برای کودکی که نیازمند مادر است، ندارد.


در چنین وضعی زنان ترجیح می‌دهند از فرزند آوردن فرار و حتی صرف نظر کنند. اوضاع گفته شده در بد‌ترین حالتش زمانی است که مرد همراه و همدل زن نباشد. مرد هنگامی که با زن شاغل ازدواج می‌کند باید به گونه‌ای این مورد را به یاد داشته باشد که نمی‌تواند از این زن نقش زنان قدیمی را توقع داشت و او نیز باید در مسائل خانوادگی و خانه داری با همسرش مشارکت داشته باشد تا نیمی از خستگی ناشی از کارهای خانه را از دوشش برطرف کند. اما متاسفانه این چنین دیدگاهی در میان مردان ما به طور کامل وجود ندارد؛ هر چند در سال‌های اخیر تغییراتی دیده می‌شود.


از سویی به دلیل شرایط اقتصادی و توسعه اجتماعی نمی‌توان خواهان عدم اشتغال زنان شد، به این دلیل که همانگونه که مادر تمام شاغل یک فرد مناسب برای فرزند تربیت نیست، مادری که نسبت به مسائل اجتماعی و علمی جامعه خویش آگاه نباشد نیز نمی‌تواند فرزند خوبی را تربیت کند. داشتن کارهای پاره وقت و همچنین دور کاری (در حالتی که تمام شرایط آن مهیا باشد)، می‌تواند موقعیت مناسبی برای زنان فراهم سازد. همچنین ساختار جامعه نیز باید شرایطی را فراهم آورد که‌‌ همان اندازه کار را که از مردان خواهان است از زنان دریافت نکند، چرا که زنان به لحاظ وضعیت جسمی و به لحاظ عاطفی حساستر هستند و در نتیجه لزوم توجه به میزان کار خواسته شده از آنان نیز می‌تواند در نحوه نگرش آن‌ها به فرزند اوری و حتی بارهای عاطفی زندگی زناشویی موثر باشد.

منبع: هفته نامه طلوع زاهدان
مرجع : خبرگزاری دانشجو
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۰۷:۳۸:۴۱

31 Dec 2019