۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۳
کد مطلب : ۱۹۳۲۸
مطالبه دانشجویی:

در آستانه ۱۶ آذر هستيم/ آيا استاندار چهارمحال و بختياري برنامه اي براي ديدار با دانشجويان استان دارد؟

در آستانه ۱۶ آذر هستيم/ آيا استاندار چهارمحال و بختياري برنامه اي براي ديدار با دانشجويان استان دارد؟
به گزارش جهانبین نیوز به نقل از اساتيد برتر از مهمترين حركتهاي سياسي، اعتراض دانشجويان در۱۶ آذر۱۳۳۲، به ورود معاون رئيس جمهورآمريكا بود ونقطه اوج آن را مي توان در اشغال لانه جاسوسي آمريكا در۱۳ آبان ۱۳۵۸، مشاهده كرد.اين حركت كه توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام آغازشد و مورد تاييد امام نيز قرارگرفت، نشانه طرد تفكرليبرالي و ماركسيستي در دانشگاههاي كشور وغلبه گسترش اسلام خواهي بود. جنبش دانشجويي را مي توان در سه مرحله چنين تبيين كرد :

مرحله اول
دراين مرحله جنبش دانشجويي با جريان روشنفكري پيوند خورده، و ازاين منبع برخاسته و به آن وابسته است. البته حركت دانشجويي، درعين وابستگي و يا ارتباط با جريان روشنفكري، ويژگيهاي خاص خود را نيز داشت، ويژگيهايي كه برخاسته از شرايط و روحيات نسلي كه به واسطه جواني، داراي التهابهاي خاص خود بود و به خاطر روح پاك، از صداقت بيشتري برخوردار و ازخدعه ها و فريبهاي سياسي كاران پيچيده به دور بود. مقام معظم رهبري درباره اين مرحله مي فرمايند: روشنفكران، رهبرا ن گروهها و احزاب و حتي دانشجويان، به شعار و مقابله سياسي و احيانا جنگ وگريز درمقابل نظام حاكم مي پرداختند وعلي اختلاف مراتبهم، دانشجويان خيلي بيشتر، صميمانه تر و صادقانه ترعمل مي كردند. اما رهبران احزاب و گروهها، نه به اين حد از صداقت و نه به اين حد از پيگيري مبارزه مي كردند.

مرحله دوم
با اوج گيري انقلاب اسلامي درسالهاي ۵۷-۵۶ جنبش روشنفكري و دانشجويي كه خود را پيشتاز جنبش سياسي مي پنداشت، ناگهان خود را عقب مانده يافت.حركت عظيم مردم دراعتراض عليه رژيم، خرده احزاب و گروههاي سياسي و نيزجريان روشنفكري و جنبش دانشجويي را به تعجب واداشت و آنان را به اعلان موضع فرا خواند. دراين شرايط و احوال، جريان روشنفكري عمدتاً كلاف سردرگمي بود و چندان به عمق، گسترده وماندگاري قيام باور نداشت و به گونه هاي مختلف تلاش مي كرد كه آن را حركتي كورتعبيركند. مقام رهبري دراين مقطع مي فرمايند : احزاب وگروههاي مبارزي كه مبارزه سياسي كرده بودند وعاقبت مبارزه سياسي بايد چنين چيزي مي شد ، حالا كه آن چيز را به چشم خودشان ديدند، تخطئه كردند و كناركشيدند. بعضيها گوش خواباندند ببينند چه ميشود، بعضيها تخطئه هم كردند . در همان اوقات غوغاي سالهاي ۵۶، ۵۷ ، به نظرم درهمين دانشگاه تهران يا شايد در دانشگاه كنوني شريف بود كه چند نفر از روشنفكران سخنراني كردند- روشنفكران كه الان ازهمه زمين و زمان طلبكارند بعضي هايشان فراريند، بعضيشان هم كه درايران هستند از جناب عالي و بنده و اين ملت وهمه طلبكارند كه چرا آنها را به بازي نمي گيريم!- صريحاً گفتند: مشت است و درفش . يعني حرفي را كه ما از پدارن پيرمان مي شنيديم و آنها را تخطئه مي كرديم، تا ذهن پدرپير و مادر پير را برگردانيم كه نه، مشت و درفش نيست، و به علاوه مشت بر درفش مي تواند پيروز بشود، و اگر آن پيرمردان و پيرزنان قبول نمي كردند ، رويمان را از آنها برمي گردانديم و در دوران مبارزه، بي اعتنا كار خودمان را ادامه مي داديم، اين حرف را جوانان مدعي ، روشنفكران حرفه اي و قلم به دستان پرگو و ياوه گو صريحاً گفتند !

مرحله سوم
دراين مرحله، اهميت و حرمت حركت سياسي دانشجويي در آن بود كه خود را از بند ناف روشنفكري گسست و از همراهي با مردم احساس شرم و آزرم نكرد و پا به پاي مردم پيش آمد و براي خود، افتخاري بس عظيم در تاريخ سياسي ايران كسب كرد. رهبرمعظم انقلاب، اين حضور تاريخي را ارج نهاده و فرموده اند: راه دومي كه دانشجو مي توانست انتخاب بكند، اين بود كه تا ديد اين روند يك جهت و يك خيز برداشت، نگذارد عقب بماند و فوري خودش را جلو برساند، هر كس مي خواهد شعار را بدهد، هر كس مي خواهد حرف درست را بزند، وقتي درست است، وقتي همان نهايتي است كه من براي او داشتم خودم را مي كشتم و تلاش مي كردم و شعار مي دادم، حالا اين به وسيله مردم دارد انجام مي گيرد، به وسيله عوام دارد انجام مي گيرد، به وسيله فلان روحاني اي كه اصلاً نمي شناختمش، دارد انجام مي گيرد، حالا آن چيزي كه مي گفتيم بشود، دارد مي شود، پس جلو برويم. اين راه دوم را انتخاب كردند، درست بر عكس يهود صدر اسلام... كه منتظر بعثت يك پيامبر بودند و آمده بودند در مدينه ساكن شده بودند، براي اينكه مي دانستند اين پيامبر از مدينه ظهور خواهد كرد و مي گفتند اين اَميين و اين بيسوادان كه در مدينه زندگي مي كنند- بت پرستان و كفار- اينها كه قابل نيستند پيامبر در ميانشان ظاهر شود، پيامبر اگر هم بيايد، متعلق به ماست، مريدانشان هم ماييم. وقتي پيامبر آمد، ...چون متعلق به آنها نبود، از قشر آنها نبود، از ميان آنها نبود، به او كفر ورزيدند! اين، آن شق اول بود. خوشبختانه دانشجويان آن شق را انتخاب نكردند. دانشجو به ميدان آمد. هنگامي كه ديد مردم محله اش حركت كرده اند، دارند با علم و كتل و شعار مرگ بر فلان و درورد بر فلان به طرف مسجد مي روند، او هم پیش رو شد و رفت ، نگفت من دانشجويم. اين، يك تجريه تاريخي و يك موضعگيري دقيق تاريخي بود.منبع: تبیان

با توجه به نزديک بودن روز دانشجو و واقعه پر افتخار تاريخي ۱۶ آذر و تأثير نقش دانشجويان بر سرنوشت ايران اسلامي عزيزمان و انتظار آنان براي از بين بردن فاصله گفتگو و رفع مشکل بين خود و مسئولين نظام دانشجويان ولايت مدار استان چهارمحال و بختياري هم در انتظار ديدار با استاندار محترم هستند.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۰:۴۴:۴۸

29 Dec 2019