۱
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۸
کد مطلب : ۱۵۸۵۴

پشت سرم آب نریزید، من نمی‌خواهم برگردم!

وقتی مشکل و گرفتاری در درس یا کارش پیش می آمد با توسل به حضرت زهرا(س) مشکلش حل می شد.
پشت سرم آب نریزید، من نمی‌خواهم برگردم!
گزارش جهانبین نیوز، خبرنگار منطقه آزاد در گفتگو با خانواده شهید گمنام امین الله ترکی، وی در سال ۱۳۴۵ در روستای هرچگان از توابع استان چهارمحال و بختیاری قدم به عرصه ی هستی نهاد ، نام زیبنده اش امین الله که به حق امانتی بود از جانب خداوند متعال کودکی که بعدها موجب سربلندی اسلام و خانواده ومهین اسلامی اش شد.

وی، دوران کودکی ماه مبارک رمضان را روزه می گرفت وقبل از اینکه روزه اش را افطار کند به مسجد می رفت ودر نماز جماعت شرکت می کرد.

با اوج گیری آتش مبارزات مردم مسلمان ایران در سال ۵۷ شهید نیز به فعالیت پرداخت و در محیط محدود کوچک روستا به ترویج انقلاب همت گماشت.

امین الله اخلاق بسیار پسندیده و خوبی داشت واز ویژگی های بارزش مهربانی ، دلسوزی وچهره ی همیشه خندانش بود.

او علاقه عجیبی به امام و روحانیت داشت و در همه حال گوش به فرمان ابراهیم زمان می داد به همین دلیل با شروع جنگ تحمیلی و به فرمان امام در سال اول دبیرستان بود که تصمیم گرفت به ندای امام لبیک گوید و به پایگاه های بسیج برای ثبت نام رفت ولی به علت جثه ی کوچکی که داشت مانع اعزامش شدند.

او با ناراحتی و گریه به خانه برگشت وقتی پدر، امین الله را ناراحت دید به او گفت جنگ حالا هست تو هم الان کوچکی بگذار بزرگتر که شدی برو حالا اگر جنگ هم تمام شد کمک دیگری به انقلاب می کنیم امادل شهید رضانمیداد، روح بی قرارش مانع از آن می شد که از تلاش و کوشش جهت اعزام به جبهه آرام باشد به همین دلیل در سال ۶۱ برای دومین بار به پایگاه بسیج برای ثبت نام راهی شد ولی در مسیر رفت در نزدیکی پایگاه تصادف کرد و تمام سر وصورتش کبود شد، برادران بسیجی او را به درمانگاه رساندند و قرآنی که از جیبش افتاده بود را به او دادند و گفتند این قرآن که همراهت بود یاری ات کرد وبالاخره ثبت نامش کردند.

وقتی قرآن می خواند در بین خواندنش با خود زمزمه می کرد :خوشا به حال آنها ؛ خوشا به حال آنها، از او که می پرسیدند خوشا به حال چه کسانی؟ می گفت: خوشا به حال جایگاه افراد صالح خوشا به حال جایگاه شهدا ، من از آتش دوزخ می ترسم ، من از ناخشنودی خدا می ترسم .

وقتی مشکل و گرفتاری در درس یا کارش پیش می آمد با توسل به حضرت زهرا "س" مشکلش حل می شد . امین الله به حضرت زهرا ارادت خاصی داشت و می گفت:(( اگر شهید شدم و جنازه ای از من نیامد فدای حضرت زهرا "س".))

همیشه به مادر سفارش می کرد که پشت سرم آب نریزید، من نمی خواهم برگردم او به مادرش گفته بود خواب دیدم من و همایون نصیری "یکی از اقوام شهید" در یک عملیات با هم شهید می شویم که همانطور شد.

امین الله در عملیات والفجر ۸ بر اثر یک ترکش به پایش مجروح می شود و درهنگام بستن پایش خمپاره ای به بدنش اصابت می کند و هیچ اثری ازاو نمی ماند و در همان دیار جاویدالاثر شد و به زادگاهش بازنگشت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۱:۰۷:۵۹

27 Dec 2019