۰
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵
کد مطلب : ۱۹۸۵۹

جريان تجديد نظر طلب، آتشي زير خاکستر!

در برخي دانشگاه‌ها فعاليت‌هايي را با بي‌تدبيري‌هاي مسئولين فعلي وزارت علوم و دانشگاه‌ها و همچنين ارائه‌ي تحليلي نادرست از پيام انتخابات 24 خرداد 92، همچون 2 خرداد 76، صورت داده‌اند تا جريان راديکال خارج از محيط دانشگاه فرصت عرض اندام پيدا کنند.
جريان تجديد نظر طلب، آتشي زير خاکستر!
به گزارش جهانبین نیوز به نقل از منطقه آزاد:

" اکنون که بحمدا... تعالي دانشگاه از چنگال جنايتکاران خارج شده، بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه‌ي اعصار که نگذارند عناصر فاسد داراي مکتب‌هاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه‌ها و ساير مراکز تعليم‌وتربيت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشکل پيش نيايد و اختيار از دست نرود و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشگاه‌ها و دبيرستان‌ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادي خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد".( امام خميني (ره)، صحيفه‌ي نور، ج ۲۱، ص ۱۹۲)

ملت فهيم ايران اسلامي در سال ۱۳۷۶ با حضور حداکثري خود، برگ زرين ديگري را به صفحات افتخار آميز تاريخ انقلاب اسلامي افزود و مايه افتخار اين نظام مقدس و الهي شد. اما در دل اين حماسه ملي اتفاقي ناگوار افتاد و آن برآمدن گفتمان تجديد نظر طلبي بود. در اين جا بايستي به نکته اي توجه شود و آن اينکه در انتخابات ۷۶، محمد خاتمي نگاهي متفاوت و سليقه اي خاص از مقوله دين، فرهنگ و سياست را در معرض افکار عموم به ويژه نسل سوم انقلاب قرار داد. او با طرح و تبليغ قرائتي نو از دين و دين داري، کوشيد تا نگاهي تجديد نظر طلبانه را در اين گستره پديد آورد. در اين دوره افراطيون اصلاح طلب، روزي با ظهور جريان دوم خرداد سوار بر کشتي اصلاحات شدند و خواستند تا از محمد خاتمي محملي براي تحقق منافع خويش بسازند. کساني که از خاتمي هم بريدند و در کنار طرح هاي «خروج از حاکميت»، «حرکت با چراغ خاموش»، «عبور از ولايت فقيه»، «فشار از پايين، چانه زني از بالا» و... «عبور از خاتمي» را هم در دستور کار قرار دادند. کساني که روزي شديدترين حمله ها را به هاشمي رفسنجاني داشتند و بعدها چون منافعشان چنين اقتضا مي کرد، گرد استوانه ليبرالي نظام حلقه زدند.

جنبش دانشجويي نيز به تبع اين اتفاقات، وارد مراحل گوناگوني گرديد و در ادامه‌ مي‌توان گفت که جريان دوم خرداد ۷۶ را بايد مبناي تغيير و تحولاتي عمده در فرآيند جنبش دانشجويي کشور دانست؛ چرا که پس از اين رويداد، جرياني سياسي با سوءاستفاده از شعار اصلاح‌طلبي و القاي اينکه رأي به کانديداي پيروز، رأي مخالفت با نظام جمهوري اسلامي بود، شش ماه پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ و در روز ۱۳رجب، طي سخناني از سوي شيخ حسينعلي منتظري کليد خورد و تلاش کرد تا با نفوذ در بدنه‌‌ي دانشجويي و تغيير رويکردي آشکار نسبت به گذشته‌ي آن و همچنين تغييرات عمده در آرمان‌هاي آن، فضاي جديدي را وارد گفتمان دانشجويي کشور کنند که تا پيش از اين کم‌سابقه بود و بايد از دوم خرداد ۷۶ به عنوان نقطه‌‌ي عطفي تحت عنوان «تحرک در عين افول» در دانشگاه ياد کرد. تحرک به اين معنا که سخن گفتن از هردري(!) و توهين به هر چيزي، به خصوص مقدسات مذهبي، تحت عنوان آزادي بيان با هدايت سياسيون خارج از دانشگاه رايج گشت وافول نيز به اين معنا که به تدريج همان آرمان‌گرايي که علت به وجود آمدن جنبش دانشجويي تلقي مي‌شد، آرام‌آرام به تاريکي سير مي‌نمود.


بايد اذعان داشت که در حال حاضر، خرده‌جريان‌هاي دگرانديش در سطح دانشگاه‌ها، اعم از قوميت‌گرا، چپ‌گرا، ليبرال، فمينيسم و... ضمن فراموش کردن اختلافات ريشه‌اي و عميق ميان آنچه ادعاي طرفداري از آن را مي‌کردند (که خود نشان‌دهنده‌ي اتصال همه‌ي اين خرده‌جريان‌ها به يک مديريت واحد است) قصد فعاليت دارند و در برخي دانشگاه‌ها نيز فعاليت‌هايي را با بي‌تدبيري‌هاي مسئولين فعلي وزارت علوم و دانشگاه‌ها و همچنين ارائه‌ي تحليلي نادرست از پيام انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، همچون ۲ خرداد ۷۶، صورت داده‌اند تا جريان راديکال خارج از محيط دانشگاه با سوءاستفاده از پتانسيل دانشگاه‌ها بهترين مجال و «تنها راه» براي امتيازگيري سياسي از نظام را دنبال کند و براي چندمين بار تئوري به‌بن‌بست‌رفته‌ي «فشار از پايين» را از کانال دانشگاه تعريف و دنبال مي‌کند و ماحصل اتاق‌فکر اين جريان استراتژي «سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاه» را به مرحله‌ي اجرا گذاشته است.


به نظر مي‌رسد رهبر معظم انقلاب نيز دقيقاً با علم به همين مسئله، در ديدار اخيرشان در ۱۹ آذرماه سال جاري با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، فرمودند: «اين را توجه کنند آقاى فرجى‌دانا و آقاى (قاضي‌زاده) هاشمى، نگذاريد دانشگاه جولانگاه حرکت‌هاى سياسى بشود. اينکه ما جوان را به‌ عنوان يک موتور محرک تحولات سياسى بپذيريم، حرف من است. من يک‌ وقتى اين مطلب را گفتم، بعضى از همين آقايانى که حالا دَم از دانشگاه مي‌زنند، من را ملامت کردند که شما اين جوا‌ن‌ها را به هوس انداختيد، به هيجان انداختيد؛ نه، من اعتقاد دارم به اين قضيه. نسل جوان در هر جامعه، موتور حرکت تحولات اجتماعى و تحولات سياسى است؛ به خصوص جوان دانشجو، طبيعتش اين است. اين حرف ديگرى است. اين غير از اين است که ما دانشگاه را محل جولان گرايش‌هاى سياسى‌اى که بعضى‌شان مخالف با اصل نظام‌اند يا مخالف با جهت‌گيرى‌هاى نظام‌اند بکنيم. اين را بايد حتماً مراقبت کنيد و جلوى آن را بگيريد. در اين زمينه من اين جمله را هم عرض بکنم؛ يک مي‌توانيمي را ملت ما گفته، نگذاريد اين مي‌توانيم، تبديل بشود به عکس آن.»

ميثم شهبازي گهرويي

انتهای پیام/1020ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۲:۱۹:۰۵

30 Dec 2019