۰
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۶
کد مطلب : ۲۸۷۲۰
ياداشت/

قيام 15 خرداد 1342 و درس‌هاي آن براي دولتمردان

اگربخواهيم عقبه حرکت مردمي قيام 15 خرداد را برررسي کنيم بايد ريشه‌هاي آن را از کودتاي 28 مرداد و علل وقوع آن و همچنين نقش سياست‌هاي همگام روساي جمهور آمريکا يکي پس از ديگري که همگي در جهت تأمين منافع آمريکا بوده‌اند، جستجو نمود.
قيام 15 خرداد 1342 و درس‌هاي آن براي دولتمردان
به گزارش جهانبین نیوز؛ به نقل از خبرنگار سلام لردگان اگر بخواهيم عقبه حرکت مردمي قيام 15 خرداد را برررسي کنيم بايد ريشه‌هاي آن را از کودتاي 28 مرداد و علل وقوع آن و همچنين نقش سياست‌هاي همگام رؤساي جمهور آمريکا يکي پس از ديگري که همگي در جهت تأمين منافع آمريکا بوده‌اند، جستجو نمود.
بعد از کودتا 28 مرداد و سرنگوني دولت مصدق رؤساي جمهور آمريکا از ترومن گرفته تا آيزنهاور و کندي همگي با استراتژي‌هاي متفاوت اعم از استراتژي نگاه نو، اهداف پيراموني و دمکراسي‌هاي کنترل شده سعي کرده‌اند کشورهاي جهان سوم و بخصوص دولت‌هاي پيراموني خود را براي مقابله با خطر نفوذ کمونيست شوروي و چين با ترفندهاي مختلفي حفظ نمايند، ايران را محور اين نقشه مي‌دانستند.

همزمان با بروز حوادثي از اين قبيل در ايران از سال 1328 تا 1338 حکومت کشورهاي مصر و عراق توسط جنبش افسران آزاد سقوط کرد و جمال عبدالناصر در مصر و عبدالکريم قاسم در عراق به مصدر حکومت رسيدند لذا آمريکا از ترس بروز چنين جنبش‌هاي بيدارکننده‌اي در ايران از تمامي ظرفيت‌هاي خود در جهت سرکوب بيداري مردمي در ايران استفاده نموده است که از مهمترين اقدامات سرکوب‌گرانه نرم آمريکا اين بود که به وضعيت اقتصادي و سياسي ايران سامان بدهد و از فروش تسليحات به ايران و همچنين تقويت بنيه نظامي بکاهد.

براي رسيدن به اين هدف آمريکا خوش‌خدمت‌تر از علي اميني در ايران سراغ نداشت لذا با تکيه و پا فشاري بر نخست‌وزيري علي اميني به شاه موجبات تشکيل دولت او را فراهم نمود، اميني در جهت رسيدن آمريکا به اهدافش تا جايي پيش رفت که بعضاً با محمدرضا شاه دچار اختلافاتي هم شده است لذا شاه از ترس اينکه مبادا سلطنت پادشاهي سرنگون شود، در سال 41 به آمريکا سر کرده و تعهد نمود که خود شخصاً اقدامات اصلاحي آمريکا را انجام نمايد و رئيس‌جمهور آمريکا (کندي) قبول کرد که علي اميني از نخست‌وزيري استعفا نمايد. شاه بعد از بازگشت به ايران اسدالله علم را به نخست‌وزيري و تشکيل دولت منصوب کرد و اين در حالي بود که مجلس نيز قبلاً توسط علي اميني منحل شده بود.

اولين اقدام علم اجرا کردن لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي بوده است بعد از رحت آيت‌الله بروجردي در سال 41 و عدم مرجعيت واحد در ايران، شاه زمينه را براي اصلاحات آمريکايي، مناسب‌تر مي‌ديد. امام خميني (ره) با همراه کردن مردم و علماي قم با خود عليه اجرايي کردن اين لايحه اقدام نمود.

تلگراف‌هاي امام (ره) و علماي قم به شاه و دولت در جهت لغو اين لايحه و همچنين قيام‌هاي مردمي در حمايت از امام (ره) سرانجام بعد از دوماه کارساز شد و دولت مجبور به لغو اين مصوبه شد. لذا شاه با عصبانيت از روحانيت در ايران به عنوان ارتجاع سياه نام برد.

شاه مي‌خواست با اجراي لوايح شش‌گانه انقلاب سفيد، با انجام رفراندوم سلطه آمريکا و کاهش فشارهاي مردمي عليه رژيم خود را تثبيت نمايد که بازهم با مخالفت امام (ره) موجبات شکست اين طرح فراهم شد و امام (ره) دستگير شد و حوادث بعد انقلاب رقم خورد.

درس اول: امام (ره) نقشه‌هاي شوم آمريکا را از اين‌گونه اصطلاحات مي‌دانست و مانع به ثمر رسيدن آنها شد لذا هيچ‌وقت به آمريکا اعتماد نکرد و هميشه با ادبيات انقلابي آن را شيطان بزرگ ناميد نه کدخداي دنيا.

درس دوم: بعد از قبول کردن انجام اصطلاحات مدنظر آمريکا توسط شاه در سال 41 جان‌اف کندي رئيس جمهور آمريکا به علي اميني و دولت او به عنوان يک مهره سوخته نگاه کرد و با عدم حمايت از آن موجبات سقوط او را فراهم کرد، پس دلخوش به وعده‌هاي آمريکا نبايد بود.
فاضل محمدي چيگويي دانشجوي کارشناسي حقوق جزا و جرم شناسي

انتهاي پیام1026ج /630 ل

 
مرجع : پایگاه خبری تحلیلی سلام لردگان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۰۰:۱۳:۴۵

30 Dec 2019